ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی
ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی

سحر

سحر نزدیک است
ولی چه سود
وقتی
آن نیز می گذرد


"اشغالگر"

نظرات 3 + ارسال نظر
مهربانو 28 - خرداد‌ماه - 1391 ساعت 09:13

سحر همان راز روز است
رازی که
چشم می پوشیم از آن
به بهانه خواب ...

عباس شکوه 30 - خرداد‌ماه - 1391 ساعت 16:33

دلم گرفته برایت

به سینه می‏زندم سر، دلی که کرده هوایت

دلی که کرده هوای کرشمه ‏های صدایت

نه یوسفم، نه سیاوش، به نفس کشتن و پرهیز

که آورد دلم ای دوست! تاب وسوسه ‏هایت

تو را ز جرگه انبوه خاطرات قدیمی

برون کشیده‏ام و دل نهاده‏ام به صفایت

تو، سخت و دیر به دست آمدی مرا و عجب نیست

نمی‌کنم اگر ای دوست! سهل و زود، رهایت

گره به کار من افتاده ‏است از غم غربت

کجاست چابکی دست‏های عقده‌گشایت؟

به کبر شعر مبینم که تکیه داده به افلاک

به خاکساری دل بین، که سر نهاده به پایت

«دلم گرفته برایت» زبان ساده عشق است

سلیس و ساده بگویم: دلم گرفته برایت!

دلارام 26 - شهریور‌ماه - 1392 ساعت 17:25 http://fenjoun.ir

با اجازه تمام نوشته هات رو خوندم
خیلی زیباست
ساده
پرمحتوا
کامل
امیدوارم همیشه موفق و نویسا باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد