رودها از چشم تو راهی به دریا می شوند لشکر موهای تو همچون که دریا می شوند جای پایت در بیابان مانده بر حس سراب ماهیان از غصه ات راهی به دریا می شوند "محمدصادق رزمی"
در مسجد و محراب به صف، اول مجلس بودم من در وسط سینه زدن ذاکر مولا بودم در جنگ و نبرد و تیر و ترکش ها من حسرت به دلم ماند که ای کاش شهیدی بودم "محمدصادق رزمی"