اربعین از غصه اش این سینه گریان می شود
با غم مولا حسین ایران پریشان می شود
از نفس افتاده ام با دود این شهر کثیف
مرهم این حال من آن مرز مهران می شود
بس که اندوه و غمش در شهر پیدا گشته است
رنگ مشکی هر طرف رنگ خیابان می شود
در میان مجلسش با نوحه های زینبی
با صدای روضه خوان اشکم نمایان می شود
قطره های اشک من از غصه های کربلا
کل دارایی من در این جهان آن می شود
مهر مولایم حسین در سینه ام در آخرت
در همان روز حساب بر من نگهبان می شود
محمدصادق رزمی