ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی
ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی

همه جا بوی اندوه می دهد

وقتی که دلت را غم معشوق بگیرد

هر کجا را بنگری اندوه یار آید پدید


"اشغالگر"

کاش زمین هم میوه ممنوعه داشت

مثل آن لحظه که حوا سیب ممنوعی بچید

آرزویم این شده بیرون شوم از این زمین


"اشغالگر"

پشت دری کسی منتظرم نیست

اصلا چه مهم است که درها همگی قفل بمانند

وقتی که کسی پشت دری منتظرم نیست


"اشغالگر"

دکتر نمی داند چرا

میشوی دلتنگ خود دکتر نمی داند چرا

چون زده قلب مرا پیوند درون سینه ات


"اشغالگر"

بعد از تو هوای بندر اثر داشت بر چشمانم

آن چنان از رفتنت چشمان من شرجی شده

هر که می بیند مرا داند که من بوشهری ام


"اشغالگر"

من رو به فروپاشی ام

میشوی چون گورباجف در شوروی قلب من

از فراق چشم تو ، من هم فروپاشی شدم


"اشغالگر"

کدام سو بروم وقتی مبدا و مقصد تویی

وقتی که دو چشمان تو را متروی تهران دیدم

مانده بودم بروم سمت تو یا خانه ی خود


"اشغالگر"

سیل می آید در دلم وقتی جشمانت می بارد

اشک تو مثل باران تهران است
و دل من همچون برج میلاد
همیشه باران در شهر تهران

اول برج میلاد را خیس می کند...


"اشغالگر"

آخرین شاه امپراطوری دلم بودی

مثل شاه آخری در امپراطوری ضعیف

میشوم عبرت تاریخی یک لحظه تلخ


"اشغالگر"

من در دستان تو ام

من دلم مثل یمن در دست حوثی های تو

غم ولی بر دل زند همچون سعودی در شبی


"اشغالگر"

مرگ یعنی رها شدن از همه قفس ها

وقتی که آرزوی پرنده اش مرگ می شود
یک قفس با آسمان دیگر ندارد هیچ فرق


"اشغالگر"

انقلابی در دلم به پا کرده روسری ات

روسری سر می کنی دل را مسلمان می کنی

انقلابی در دلم اسلامی و مانند ایران می کنی


"اشغالگر"

عشق جهانی ست

عشق در قلب زنی
سوریه ای باشد
یا اوکراینی
و با ایرانی
فرقی ندارد کجا
گلوله که
بر سینه مردش نشست
دیگر زنی نیست
که با زبان عربی یا روسی یا فارسی
به عشقش بگوید

که عاشق اوست...


"اشغالگر"

تبر نبودنت ریشه ام را قطه می کند

من بید تبر خورده ی تنها و غریبم

از داغ غمت بود تبرها به وجودم


"اشغالگر"

از مدل ابروان توست که کمان ساخته شد

تیر عشقی از کمان ابرویت بر دل زدی

آرش از ابروی تو میسازد آن تیر و کمان


"اشغالگر"

فصل من همان پاییز زرد است

بهاران آمد و فصل زمستان هم گذشت

من اما با همان پاییز عاشق خوشترم


"اشغالگر"

یا امام رضا

آنچنان این دل اسیر شاه مشهد گشته که

تا همیشه در دلم پرواز تهران مشهد است


"اشغالگر"

سیب لبنانی

از بس که دو چشمان تو شادی زایند

لبخند مرا شبیه سیب لبنان کرده


"اشغالگر"

تو شبیه به 12:30 شب دوم فروردینی که نبود

ساعت ها را که جلو کشیدند
من همچون دوم فروردین ماه شدم
و تو شبیه ساعت 12:30 شب

هیچوقت تو را نداشتم...


"اشغالگر"

من همان طهرانم در دست مشروطه تو

تو اگر در فتح طهران دلم با من بمانی تا ابد

می شوم با تو همان مشروطه محبوبه خواه


"اشغالگر"

چشم تو مثلث برموداست

روسری را بر سرت مثل مثلث بسته ای

تاکه خود را گم کنم در برمودای چشم تو


"اشغالگر"

خودم را می شکنم در این قفس

مثل آن بلبل که می کوشد قفس را بشکند

دل اسیرت گشته و راهی ندارم سوی تو


"اشغالگر"

مثل درختی قدیمی پر از خاطره ام

من شبیه تک درختی بین آن دانشکده
عاشقی ها دیده ام اما شدیداً بی کسم

من را به نابودی می کشد سیگارهای بعد از تو

می کشم سیگار بهمن از غمت آنقدر که

انقلابت در دلم من را به نابودی کشد


"اشغالگر"

غم ها با دیدنت می گریزند

مثل اوباشی که مامور پلیسی دیده اند

تا تو از در آمدی غم ها فراری گشته اند


"اشغالگر"

من هم فروپاشیده ام مانند شوروی

چون که دستانش شده از متحدهایش جدا

شوروی از این جهت درگیر نابودی شده


"اشغالگر"

پشت ماه مخفی شده خورشیدم

مثل خورشیدی که آمد پشت ماه
دیدنت از هر جهت ممکن نبود


"اشغالگر"