ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی
ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی

غنی تر

روز به روز
غنی تر می کنی
اورانیومِ دلتنگیِ دلم را
دیگر
سانترفیوژِ دلم
تحمل این همه دلتنگیِ ندارد

"اشغالگر"

تنگه هرمز

حتی اگر
تنگه هرمز خاطراتت را ببندی
باز هم
کشتی بی ناخدای دلتنگی ام
از آن عبور میکند

"اشغالگر"

کشتار جمعی

رفتنت
یک نسل کشیِ ضد عاشقی است
وقتی
نسلِ همه آرزوهایم را
یک به یک می کشد

"اشغالگر"

درختِ دلتنگی

دلتنگی یعنی
تک درختی
باقی مانده
از یک جنگل

"اشغالگر"

سرطان عشق

رفتنت
سرطان خوش خیم عشقت را
در دلم
بدخیم میکند

"اشغالگر"

قرار

خدایا
قرار بود
ما را به زمین تبعید کنی
ولی اگر اینجا زمین است
پس جهنم کجاست

"اشغالگر"

سیب

خدایا
کاش
همانقدر
ما را دوست می داشتی
که سیب هایت را

"اشغالگر"

تنهاتر از خدا

و تنهاتر از خدا
احساسِ من بود
که در قلبت
تنها ماند

"اشغالگر"

پرچم

پرچمت
افراشته
بر دیوارِ کوتاه دلم
سرت را بالاتر بگیر معشوقِ من

"اشغالگر"

رگ گردن

می گویند
از رگِ گردن نزدیکتر است
خدایی که تو را از من دور کرد

"اشغالگر"

باران

باران، نمک می شود
وقتی
می پاشد
بر زخمِ دلم

"اشغالگر"

شورش

پلیس ضد شورشی را
توانِ مقاومت نیست
وقتی
خاطره هایت
در دلم شورش می کنند

"اشغالگر"

امنیت

تهران
امنیت ندارد
وقتی
آغوشت را ندارم

"اشغالگر"

تخت تنها

تنهایی یعنی
یک اطاقِ هتل، که دو تخت دارد
ولی آنرا
برایت
یک تخت حساب کنند

"اشغالگر"

کلاس زبان

مهم نیست
کدام زبان را می خوانی
وقتی
زبان عشق را نمی دانی

"اشغالگر"

شروه

جنوبی باشی
و یک غروبِ سرخ
و یک خلیج به عظمت فارس
ولی دلتنگ باشی
آنگاه شروه خودش می خواند

"اشغالگر"

دو استکان چایی

تنهایی یعنی
دو استکان چایی داغ می ریزم
ولی
یک استکان چایی
همیشه سرد می شود

"اشغالگر"

گلو درد

دکتر جان
اینقدر برایم
شربت گلو درد
تجویز نکن
آنچه را که در گلویم میبینی
چرک نیست
بغضِ یک عمر تنها زیستن است

"اشغالگر"

میدان عشق

بزرگترین میدانِ عشقیِ جهان
یک میدانِ عاشقیِ مشترک ست
که شیب اش
همیشه سمتِ توست

"اشغالگر"

خدای تنهای من

خدایِ من
من هم
مانندِ تو
لَم یَلِد وَ لَم یولَد
چقدر ما تنهاییم

"اشغالگر"

حجاب

حجابِ چشماهایت را
رعایت کن
آتشم می زند
نگاهت

"اشغالگر"

بر می گردند

می گویی
"إنا لله وإنا إلیه راجعون"
خوشا به حالت خدا
که به سویت بر می گردند

"اشغالگر"

از دل نمی روی

از دل نمی روی
ای آنکه از دنیایم رفتی

"اشغالگر"

بی وفا

میان همه ضمیر ها
"تو"
بی وفاترین ضمیرِ دنیایی

"اشغالگر"

گوگل ارث

گوگل ارث
را دوست دارم
وقتی
مرا
به آسمان شهرِ تو می آورد


"اشغالگر"

یاد

یادِ تو
مثل یک نسیم است
که می وزد
در نهالستانِ دلم

"اشغالگر"

اشغال شده

فرقی نمی کند
افغانستان باشم
یا فلسطین
یا عراق
و یا هر سرزمین اشغال شده دیگر
وقتی
سرزمین دلم در اشغالِ توست

"اشغالگر"

هم نفس

وقتی هم نفسی نیست
نفس کشیدن را چه سود

"اشغالگر"

مصنوعی

لبخندهای من
بی تو
لبخند نیستند
حرکتی ست
مصنوعی
مثلِ دندان های پدر بزرگم

"اشغالگر"

پاناروما

یک تصویر پاناروما
از تو
حتی در خیال
مرا دوباره عاشقت می کند

"اشغالگر"

درخت سیب

همه دنیا هم درخت سیب باشد
باز من تنهایم
نه شیطانی ست که فریبم دهد
و نه حوایی که سیب بچیند

"اشغالگر"

دو روز

دنیا دو روز دارد
یک روزش را
من نیستم
و روز دیگرش را تو

"اشغالگر"

دوری و دوستی

می گویند "دوری و دوستی"
اما تو نه دوری
و نه دوستی

"اشغالگر"

باران یا برف

باران یا برف
فرقی ندارد
بی تو
همیشه هوایم می گیرد

"اشغالگر"

مسیح

ای مسیح احساسم
تو عیسایی در دلم
وقتی دلِ مرده ام را
با مسحِ نگاهی
زنده می کنی

"اشغالگر"

من و تو

من و تو
هر دو
دو حرف داریم
ولی
من کجا و تو کجا

"اشغالگر"

اکسیژن

دور زندگی را خط می کشم
حالا سهم من از اکسیژن هوا
برای تو
جای هر دویمان
زندگی کن

"اشغالگر"

خدای بی ما

خدا اگر با ما بود
هیچگاه
روزی نمی رسید
که من تو را
به او بسپارم

"اشغالگر"

نمودار حیات

اگرچه زمین کروی ست
ولی حیاتِ آن
یک منحنی سینوسی ست
که آغازِ آن گوشه لبخندِ توست
و پایانِ آن ترک های قلبِ من

"اشغالگر"

جهان سوم عشق

من جهان سومِ عشقم
وقتی از همه داشتنی های دنیا
سهمِ من
نداشتنت، نبودنت
می شود

"اشغالگر"

لیبی

قلبِ تو
سرزمینِ لیبی بود
یا عشق من
شبیهِ قذافی
که اینگونه آن را از دلت راندی

"اشغالگر"

نسبتت با آتش

نبودنت
چه نسبتی با آتش دارد
که بدونِ حضورِ شعله ای
دلم را می سوزاند...

"اشغالگر"

بتهون

بنواز
بتهونِ دلم
سمفونیِ نبودن کسی را
که یک عمر
از غم نبودنش
نواختم..

"اشغالگر"

آنالوگ یا دیجیتال

فرقی نمی کند
تلویزیون
آنالوگ باشد
یا دیجیتال
وقتی
شبکه هایش
نشانی از تو ندارد...

"اشغالگر"

تلخ

تلخ شده اند
نوشته هایم
از وقتی که
قندهایت را
در دلِ دیگری
آب می کنی

"اشغالگر"

یلدا

یلدا
آخرین شبِ
اخرین برگِ
یک درختِ پاییزی ست
سپیده فردا که بدمد
دیگر او نیست

"اشغالگر"

ایل

بختیاری باشی
یا قشقایی
تفاوتی ندارد
وقتی
دلتنگی بیاید
ولی ایل نباشد

"اشغالگر"

خنجر

خنجر کاره ای نبود
دست های تو بودنت
در پشت آن همه
از پشت زدن ها

"اشغالگر"

دربی

در دربی بزرگِ شهر عشق
تو نگاه می کنی
و من دل می بازم

"اشغالگر"

شکسپیر

شکسپیر
اگر تو را می شناخت
بی گمان
نمایشنامه هایش را
به نام تو می نوشت

"اشغالگر"