ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی
ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی

ساعت ها

ساعت های این حوالی
تیک تاک شان
نبودنت را
به رخ ام می کشند

"اشغالگر"

لعنت

لعنت بر اشک هایی
که کِدِر می کنند
آخرین تصویرت را
در چشم هایم

"اشغالگر"

وسوسه

هوس چیدن سیبِ نگاهت
از درخت عاشقی ها
مرا بی تاب می کند
برای رانده شدن از بهشت

"اشغالگر"

جهنم

مجازاتِ چیدن
همیشه
رانده شدن از بهشت نیست
گاهی چیدن یک عشق
از باغ دلت
مرا بیرون می کند
از این جهنم نبودنت

"اشغالگر"

عافیت

عافیتی که
من را به تو نرساند
به خیر نمی شود

"اشغالگر"

مخدر

مخدِرِ نگاهت
چنان مرا به اوج می بَرَد
که کوکایینِ کلمبیا نمی تواند

"اشغالگر"

مذاکره

کاش
می شد مذاکره کرد
با دلت
در بغداد یا هر کجای دنیا
نرفتنت را

"اشغالگر"

سیب و گندم

نه سیب بود و نه گندم
قرار بود آدم
فقط عاشق خدا باشد
ولی او
عاشق حوا شد
و خدا او را از بهشتش راند

"اشغالگر"

آشوب

هر آشوبی که انقلاب نمی شود
گاهی
آشوبِ یک دل
مقدمه ای می شود
برای خیانت

"اشغالگر"

حس تو

حس ات که بیاید
دیگر مهم نیست کجا هستم
یا چکار می کنم
آنگاه
فقط باید نوشت
از تو

"اشغالگر"

بخیر

بی تو
این روزها
بخیر نمی شود
فقط
می گذرند

"اشغالگر"

پایه

دلِ من و دلِ تو
دو جزیره جدا از هم اند
به هم پل نمی شوند
تا پایه ای از عشق نباشد

"اشغالگر"

دولت

دموکراسی ها اشتباه میکنند
گاهی
باید دیکتاتور باشی
تا دولتِ عشقم را
غیرِ از تو رئیسِ جمهوری نباشد

"اشغالگر"

گرسنه ام

میان این همه قحطی
من نیز
گرسنه ام
اندکی عشق
و کمی هم محبت به من بده

"اشغالگر"

تنها

تنهایم
مانند آن جزیره
در وسط اقیانوسی متلاطم
که نه کسی در من زندگی می کند
و نه کسی ادعای مالکیتم را می کند

"اشغالگر"

جای تو

جای تو خالیست
در همه
نمیکت های
دو نفره دنیا

"اشغالگر"

ناگهانی

باران بهاری را
دوست دارم
زیرا
مانند عشق
ناگهان می آید

"اشغالگر"

خدای کعبه

می گویند
اولین آرزو در کعبه را
خدا برآورده می کند
نمی دانستم
خواستنِ تو
خدای کعبه را بد قول می کند

"اشغالگر"

زخم

نمکِ روی زخم است
بارانی که
بی تو می بارد

"اشغالگر"

غافلم

خدای من
ببخش مرا
که غافل می شوم
از تویی که
هیچ وقت از من غافل نمی شوی

"اشغالگر"

یادت

یادِ تو
مانندِ بارانی تابستانی
می بارد
بر کویرِ تشنه از محبتِ دلم

"اشغالگر"

حکایت

از آنجا رانده
و از اینجا مانده
حکایت ما آدم هاست
که از بهشت رانده
و مانده در زمین شدیم

"اشغالگر"

ظهر جمعه

تو که نباشی
دلم
بی دلیل می گیرد
مانند بعد از ظهرهای جمعه

"اشغالگر"

همیشه

دیگر باور کرده ام
که من
همیشه
تو را
ندارم

"اشغالگر"

بودن

میان بودنِ ضمیر های مختلف
دلم
بودنی را می خواهد
که فقط برای من باشد

"اشغالگر"

بدترین

گاهی
حتی قذافی هم که باشی
باز دلی
در گوشه ای از دنیا
برایت تنگ می شود

"اشغالگر"

ساقی

چشمانت
شرابّ شیرازند
و خاطراتت
جامِ پیک های آن

"اشغالگر"

موسیقی

گاهی
اجرای زنده یک موسیقی
خاطرات مرده عشق تو را
برایم زنده می کند

"اشغالگر"

جنایت

حتما که نباید قتل کنی
گاهی
شکستن یک دل
می شود بزرگترین جنایت قرن

"اشغالگر"

فراق

تویی که یارت
همیشه کنارت هست
کجای می دانی
دردِ انتظارِ یار را

"اشغالگر"

امید

پر امید ترین جمله دنیا
جمله ای ست که
مژده می دهد برگشتنت را

"اشغالگر"

بهار من

بهار
مرا ببخش
که تو آمده ای
ولی من سبز نمی شوم

"اشغالگر"

دل

شورِ شیرین را می زند
دلِ فرهاد

"اشغالگر"

راندی

خدا ما را از بهشت نراند
آنکه ما را از بهشت راند
خودخواهی تو بود

"اشغالگر"

متفاوت

میان کثرت دل های فاحشه
دلم
فقط
یک دلِ باکره می خواهد

"اشغالگر

غیرت

شمال و جنوب
فرقی ندارند
وقتی
غیرت نباشد

"اشغالگر"

حجاب

روسری، شال یا چادر
حجاب نیست
حجاب
درویشیِ چشمانِ من است
و باکرگی دلِ تو

"اشغالگر"

آخر دنیا

پل عابر پیاده در میدان صنعت
همان پل صراط در روز قیامت می شود
و حتی باریکتر
وقتی تو
دست در دست او
روبروی من عبور میکنی

"اشغالگر"

زشتم

مردابم و زشت
و سهم من از این دنیا
نیلوفریست
که هیچ وقت با من نماند

"اشغالگر"

شروع

به نامِ تو شروع میکنم
که نشانم دادی
خدا بخشنده است فقط برای او
و مهربان است فقط برای تو

"اشغالگر"

قسمت

چشم های زیبا و وحشیِ جنوبیِ تو
قلبِ تنها و پر از شروه من
باید می دانستم
دخترکان جنوب
مثلِ نفت و گاز
سهم از ما بهترانند

"اشغالگر"

نقطه

تو
یک کلمه ای در اول صفحه دفتری نو
من
یک نقطه در انتهای دفتری کهنه
تو شروعی و من پایان

"اشغالگر"

بگو سیب

وقتی می خندی
حق را به حوا می دهم
که از درخت سیب خدا
یک لبخند بچیند

"اشغالگر"

گسل

کدام گسل دلم فعال شد
که با دیدنت
شهر قلبم لرزید

"اشغالگر"

دلیل

بی دلیل زنده بودن ام
علت اش
بی تو بودنِ من است

"اشغالگر"

سکوت

سکوت می کنم
به حرمت
همه آن کجا هایی
که هیچ وقت به مقصد نرسیدند

"اشغالگر"

طعم

حوای من
طعم بهشت می دهد
برگشتن ات
مانند آدم
وقتی خدا می بخشد اش

"اشغالگر"

توصیف ات

تو از کدام دیاری
که چشمانت
به تلخی قهوه های کلمبیا
و لبخندت
به شیرینی شکر های برزیلی ست

"اشغالگر"

تمام

من بی تو
مانند نقاشی مونالیزا هستم
که لبخند ژکوند ندارد
برگرد
و کامل کن
من و نقاشی ات را

"اشغالگر"

مادربزرگ

قصه تنهایی من
مانند آن مادربزرگیست
که نوه ای ندارد
تا برایش قصه ها بگوید

"اشغالگر"