ساعت های این حوالی
تیک تاک شان
نبودنت را
به رخ ام می کشند
"اشغالگر"
لعنت بر اشک هایی
که کِدِر می کنند
آخرین تصویرت را
در چشم هایم
"اشغالگر"
هوس چیدن سیبِ نگاهت
از درخت عاشقی ها
مرا بی تاب می کند
برای رانده شدن از بهشت
"اشغالگر"
مجازاتِ چیدن
همیشه
رانده شدن از بهشت نیست
گاهی چیدن یک عشق
از باغ دلت
مرا بیرون می کند
از این جهنم نبودنت
"اشغالگر"
عافیتی که
من را به تو نرساند
به خیر نمی شود
"اشغالگر"
مخدِرِ نگاهت
چنان مرا به اوج می بَرَد
که کوکایینِ کلمبیا نمی تواند
"اشغالگر"
کاش
می شد مذاکره کرد
با دلت
در بغداد یا هر کجای دنیا
نرفتنت را
"اشغالگر"
نه سیب بود و نه گندم
قرار بود آدم
فقط عاشق خدا باشد
ولی او
عاشق حوا شد
و خدا او را از بهشتش راند
"اشغالگر"
هر آشوبی که انقلاب نمی شود
گاهی
آشوبِ یک دل
مقدمه ای می شود
برای خیانت
"اشغالگر"
حس ات که بیاید
دیگر مهم نیست کجا هستم
یا چکار می کنم
آنگاه
فقط باید نوشت
از تو
"اشغالگر"
بی تو
این روزها
بخیر نمی شود
فقط
می گذرند
"اشغالگر"
دلِ من و دلِ تو
دو جزیره جدا از هم اند
به هم پل نمی شوند
تا پایه ای از عشق نباشد
"اشغالگر"
دموکراسی ها اشتباه میکنند
گاهی
باید دیکتاتور باشی
تا دولتِ عشقم را
غیرِ از تو رئیسِ جمهوری نباشد
"اشغالگر"
میان این همه قحطی
من نیز
گرسنه ام
اندکی عشق
و کمی هم محبت به من بده
"اشغالگر"
تنهایم
مانند آن جزیره
در وسط اقیانوسی متلاطم
که نه کسی در من زندگی می کند
و نه کسی ادعای مالکیتم را می کند
"اشغالگر"
جای تو خالیست
در همه
نمیکت های
دو نفره دنیا
"اشغالگر"
باران بهاری را
دوست دارم
زیرا
مانند عشق
ناگهان می آید
"اشغالگر"
می گویند
اولین آرزو در کعبه را
خدا برآورده می کند
نمی دانستم
خواستنِ تو
خدای کعبه را بد قول می کند
"اشغالگر"
خدای من
ببخش مرا
که غافل می شوم
از تویی که
هیچ وقت از من غافل نمی شوی
"اشغالگر"
یادِ تو
مانندِ بارانی تابستانی
می بارد
بر کویرِ تشنه از محبتِ دلم
"اشغالگر"
از آنجا رانده
و از اینجا مانده
حکایت ما آدم هاست
که از بهشت رانده
و مانده در زمین شدیم
"اشغالگر"
تو که نباشی
دلم
بی دلیل می گیرد
مانند بعد از ظهرهای جمعه
"اشغالگر"
دیگر باور کرده ام
که من
همیشه
تو را
ندارم
"اشغالگر"
میان بودنِ ضمیر های مختلف
دلم
بودنی را می خواهد
که فقط برای من باشد
"اشغالگر"
گاهی
حتی قذافی هم که باشی
باز دلی
در گوشه ای از دنیا
برایت تنگ می شود
"اشغالگر"
چشمانت
شرابّ شیرازند
و خاطراتت
جامِ پیک های آن
"اشغالگر"
گاهی
اجرای زنده یک موسیقی
خاطرات مرده عشق تو را
برایم زنده می کند
"اشغالگر"
حتما که نباید قتل کنی
گاهی
شکستن یک دل
می شود بزرگترین جنایت قرن
"اشغالگر"
تویی که یارت
همیشه کنارت هست
کجای می دانی
دردِ انتظارِ یار را
"اشغالگر"
پر امید ترین جمله دنیا
جمله ای ست که
مژده می دهد برگشتنت را
"اشغالگر"
بهار
مرا ببخش
که تو آمده ای
ولی من سبز نمی شوم
"اشغالگر"
شورِ شیرین را می زند
دلِ فرهاد
"اشغالگر"
خدا ما را از بهشت نراند
آنکه ما را از بهشت راند
خودخواهی تو بود
"اشغالگر"
میان کثرت دل های فاحشه
دلم
فقط
یک دلِ باکره می خواهد
"اشغالگر
شمال و جنوب
فرقی ندارند
وقتی
غیرت نباشد
"اشغالگر"
پل عابر پیاده در میدان صنعت
همان پل صراط در روز قیامت می شود
و حتی باریکتر
وقتی تو
دست در دست او
روبروی من عبور میکنی
"اشغالگر"
مردابم و زشت
و سهم من از این دنیا
نیلوفریست
که هیچ وقت با من نماند
"اشغالگر"
به نامِ تو شروع میکنم
که نشانم دادی
خدا بخشنده است فقط برای او
و مهربان است فقط برای تو
"اشغالگر"
چشم های زیبا و وحشیِ جنوبیِ تو
قلبِ تنها و پر از شروه من
باید می دانستم
دخترکان جنوب
مثلِ نفت و گاز
سهم از ما بهترانند
"اشغالگر"
تو
یک کلمه ای در اول صفحه دفتری نو
من
یک نقطه در انتهای دفتری کهنه
تو شروعی و من پایان
"اشغالگر"
وقتی می خندی
حق را به حوا می دهم
که از درخت سیب خدا
یک لبخند بچیند
"اشغالگر"
بی دلیل زنده بودن ام
علت اش
بی تو بودنِ من است
"اشغالگر"
سکوت می کنم
به حرمت
همه آن کجا هایی
که هیچ وقت به مقصد نرسیدند
"اشغالگر"
حوای من
طعم بهشت می دهد
برگشتن ات
مانند آدم
وقتی خدا می بخشد اش
"اشغالگر"
تو از کدام دیاری
که چشمانت
به تلخی قهوه های کلمبیا
و لبخندت
به شیرینی شکر های برزیلی ست
"اشغالگر"
من بی تو
مانند نقاشی مونالیزا هستم
که لبخند ژکوند ندارد
برگرد
و کامل کن
من و نقاشی ات را
"اشغالگر"
قصه تنهایی من
مانند آن مادربزرگیست
که نوه ای ندارد
تا برایش قصه ها بگوید
"اشغالگر"