ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی
ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی

عاشقت بودم که من، رسوای صد چندان شدم

از نگاه عاشقت، در سینه تنگستان شدم
عاشق چشمان تو، در شهر گچساران شدم
کل آن دانشکده، فهمیده بودش عاشقم
عاشقت بودم که من، رسوای صد چندان شدم
منتظر بودم که تو، خارج شوی از آن کلاس
آمدی بیرون و من، مجنون جاویدان شدم
تا به سمتت آمدم، راندی مرا با یک نگاه
از غم آن یک نگاه، من درد بی پایان شدم
از غمت وقتی که تو، رفتی از آن دانشکده
مرد تنها و غریب ، در کل گچساران شدم

محمدصادق رزمی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد