حال کسی نبوده، چون حال من وخامت
پر گشته قلب و جانم ،از حسرت و ندامت
من بی وفا نبودم، با آنکه بی تو ماندم
بنگر که تا قیامت، قلبم شده به نامت
از هستی جهانم، با هر چه نیست دیگر
تنها تو را بخواهم، خواهم تو را تمامت
این را نشد بگویم، من عاشق تو هستم
من را نبود این را، در گفتنش شهامت
درد فراق و دوری، آسان و سهل باشد
گر احتمال باشد، در دیدنت قیامت
محمدصادق رزمی