در این سرمای پاییزی در این اوقات ابر آلود
چه می شد این من تنها کنارت ساکت و خوش بود
ز درد آن جدایی ها از این دلتنگی و یادت
ببین این نم نم اشکم ز چشمم می رود چون رود
تک و تنها شدم از غم به زیر نم نم باران
که با هر نم نم باران شدم از غصه ات نابود
کجایی ای ز جان خوشتر تو را این لحظه کم دارم
که آن سوی دل تنگم تو تنها بوده ای مقصود
به روی نیکمتی خلوت نشستم من تک و تنها
چه می شد این من تنها کنارت ساکت و خوش بود
محمدصادق رزمی