امشب از غصه تو باز دلم غمگین است
به خدا رفتن تو درد و غمی سنگین است
چه شدی ای گل من پس تو کجا جا ماندی
دل من از غم تو تا به ابد خونین است
تک و تنها و غریب در دل یک جمع شلوغ
بین آن همهمه ها خاطره ات شیرین است
تو که هم صحبت من در شب تنهای منی
به خدا ناز نگاهت به غمم تسکین است
ساعت از نیمه گذشت و دل من خوب نشد
تا سحر از غم تو باز دلم غمگین است
محمدصادق رزمی