عجب رویای زیبایی، اگر بوشهر قطاری داشت
من و تو در کنار هم، دلم آنجا قراری داشت
و یا آنکه به روی ریل، به روی آن موازی ها
دو دستت بین دستانم، دلم با تو نگاری داشت
تجسم کن که در کوپ،ه من و تو در دل سرما
میان آن زمستان ها، دلم با تو بهاری داشت
تصور کن که بر ساحل، قطاری می رود آرام
به روی شیشه کوپه، از آن شرجی بخاری داشت
شبیه حسرت عشقت، شده این آرزو بر دل
چه میشد بندر بوشهر، اگر آن هم قطاری داشت
محمدصادق رزمی
سلام ـ
آره واقعا اگ قطار داشت خیلی خوب میشد ـ
شعر بسیار زیبایی بود ..