بی تابم و از درد و غمت خواب ندارم
دیگر به دو چشمم به خدا آب ندارم
دلتنگم و با هیچ کسی حرف ندارم
با درد تو در سینه خود تاب ندارم
از شدت دلتنگی خود زار و خرابم
زیرا که دگر عکس تو در قاب ندارم
مرداب دلم خشک شده از غم اینکه
نیلوفر خود در دل مرداب ندارمبیدارم و دیگر به خدا تاب ندارم
دلتنگم و از دوری تو خواب ندارم
محمدصادق رزمی