هر کس که عاشق می شود حتما که تنها می شود
از حال آن معشوقه اش هر لحظه جویا می شود
گاهی که از معشوق او در جمع صحبت می شود
آن مرد عاشق با غمش اینگونه رسوا می شود
در لحظه دلتنگی اش وقتی که غمگین می شود
در گوشه ای از یک اطاق با غصه اش جا می شود
در زیر بارانی که نیست او را تجسم می کند
با فکر او در خاطرش او غرق رویا می شود
هر کس که عاشق می شود او مرگ مغزی می شود
از این سبب قلب و دلش از سینه اهدا می شود
محمدصادق رزمی