ویران کند این قلبِ من، معماری لبخند تو
اینگونه قلبم می شود، زندانی و در بند تو
در باغ زیبای دلم، تنها تو بودی آن گلم
دنیا ندارد در خودش، زیبا گلی مانند تو
در جنگ عشق و عاشقی، از شدت زیبایی ات
قلبم اسیرت می شود، با حیله و ترفند تو
در یک شبی گفتی به من، با من تویی تا آخرش
تا لحظه ِی مرگم شدم، پابند آن سوگند تو
لبخند تو در قاب عکس، در لحظه دلتنگی ام
ویران کند این قلبِ من، معماری لبخند تو
محمدصادق رزمی