ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی
ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی

از غمش این سال نو، فرقی ندارد با قدیم

همچو روز آخری، عیدت به پایان می شود
هر دلی در عاشقی، اینگونه ویران می شود
مثل برگ یک درخت، در اضطراب آن خزان
از غم موهای او، قلبت پریشان می شود
می زنی بختت گره، بر بخت سبز یک بهار
اینچنین شاید کمی، دنیا گلستان می شود
مثل روز سیزده ام ،آواره ای در زندگی
بی حضورش در دلت، دنیا بیابان می شود
از غمش این سال نو، فرقی ندارد با قدیم
آن زمانی که غمش، در سینه مهمان می شود
درد بی درمان شده، این عاشقی در قلب تو
درد و زخم عاشقان ،با مرگ درمان می شود


محمدصادق رزمی

نظرات 3 + ارسال نظر
وحید 25 - فروردین‌ماه - 1395 ساعت 16:12

سلام محمد جان.ممنون که هنوز مینویسی.شعر و احساست رو دوست دارم.

گندم بوشهری من 30 - فروردین‌ماه - 1395 ساعت 09:34 http://rahele69.blogfa.com

سال دیگری بر من گذشت بی آنکه افتاب جنوب دلت گرمم کند...
زیباست مثل همیشه

گندم بوشهری من 30 - فروردین‌ماه - 1395 ساعت 09:36

با مرگ درمان می شود...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد