ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی
ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی

میان مردم تهران شدم رسوا و سرگردان

پزشکان گفته اند با من، به چشمان تو بیمارم
نه زخمم می شود درمان، نه امیدی به آن دارم
به قلبم می زند دردت، در این شب های تنهایی
تو رفتی و ندانستی، به درد تو گرفتارم
میان مردم تهران، شدم رسوا و سرگردان
بیا امشب به رویایم، که من آن عاشق زارم
شبیه ابر پر باری، که بغضم می کند سنگین
منم همچون همان ابری، که در باران نمی بارم
همیشه منتظر هستم، که شاید پیش من  آیی
در این اوضاع تنهایی، شده تنها همین کارم

محمدصادق رزمی

نظرات 1 + ارسال نظر
زحل بانو 22 - اسفند‌ماه - 1394 ساعت 15:34 http://http://rahelechatrsefid.blogfa.com/

شدم رسوا و سرگردان

عالی...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد