ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی
ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی

با غمی از رفتنش چشمان خود نم می کنی

فکر کن با خنده اش اندوه خود کم می کنی
یا که در موهای او انگشت خود گم می کنی
می نشینی در برش بر چشم او زل می زنی
چای خود را پیش او با عشق خود دم می کنی
با لبی خندان و خوش او هم نگاهت می کند
از  لب خندان او با خود تبسم می کنی
ناگهان او از برت با زنگ ساعت می رود
با غمی از رفتنش چشمان خود نم می کنی
می رسد صبحی که از اندوه او از رفتنش
قامتت را از غمش مانند من خم می کنی

محمدصادق رزمی

نظرات 1 + ارسال نظر
سحر خانمممممممم 17 - بهمن‌ماه - 1394 ساعت 13:45 http://maloosak.69.mu

خیلی ممنون از وب سایت خوبتون که فوق العاده عالیه....واقعا متشکرم....
شما هم به من سر بزنید واقعا دست گلتون درد نکنه،تشکرررررررررر
98651

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد