ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی
ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی

معشوق تنها

پشت سرِ تنها معشوق من
خدایی ست
که دیگر تنها نیست...


"اشغالگر"

نظرات 8 + ارسال نظر
آفرین 18 - دی‌ماه - 1391 ساعت 14:58 http://WWW.THEATERBUSHEHR.BLOGFA.COM


سلام جناب رزمی.
بسیار زیبا بود.
موفق باشید.

[ بدون نام ] 18 - دی‌ماه - 1391 ساعت 19:11

salam mohandes jan.khob kari kardi dobare minevisi.delam vase neveshtehat tang shode bood

مرتضی 18 - دی‌ماه - 1391 ساعت 23:41

می توان با هم بود بی هراس از همه فاصله ها
میتوان دل خوش کرد با صدای تپش ثانیه ها

مرتضی 19 - دی‌ماه - 1391 ساعت 17:59

یکی را دوست دارم......

ولی افسوس که او هرگز نمی داند......

نگاهش میکنم شاید بخواند راز پنهانم......

که او را دوست می دارم......

ولی افسوس و صد افسوس......

که او هرگز نگاهم را نمی خواند......

به برگ گل نوشتم تو را دوست دارم......

ولی افسوس او گل را......

به زلف کودکی آویخت او را بخنداند......

صبا را دیدم و گفتم صبا دستم به دامانت بگو از من به دلدارم......

تو را من دوست می دارم......

ولی افسوس و صد افسوس......

ز ابر تیره برقی جست......

که قاصد را میان راه بسوزاند......

کنون وا مانده از هرجا......

اگر با خود کنم نجوا......

یکی را دوست می دارم......

ولی افسوس و صد افسوس......

که او هرگز نمی داند......

مرتضی 20 - دی‌ماه - 1391 ساعت 12:31 http://hebe.persianblog.ir

شبی با فکر تو ده بار مردم
صدای یار یارم را شنیدم
بسوی سایه ی مویت دویدم
من ه ناپاک، آزردم خیالت
خیال ترس جانم را ندارم
مگر شور تو را درهم ببینم
که از بوی گل تو مست باشم
تنم هم ننگ این قصه نداند!
به از حوری، به از هر چه عروسی!
تو را در دخمه ی قلبم گزارم
دلم را مست و مجنونانه سازم
خودم در بند بند تو گزارم
چو از هر خشت خشتم داد سر آد
ردای رحلتم با اشک شستم
هم از کیش و هم از مات تو شادم
به مثل سرو شیراز سبز سبزم ...
- سید مرتضی حسینی –

sahar.a 21 - دی‌ماه - 1391 ساعت 17:32

سلام جناب رزمی

من امروزباسایت شماآشناشدم.ازاشعارزیبای شمااستفاده کردم.خیلی زیباست!!

ابیل 23 - دی‌ماه - 1391 ساعت 19:13 http://entehavabooseha.blogsky.com/

خدایی که تنها نیست؟
معشوقی که تنها نیست؟
تنهایی که تنها ماند؟
عاشقی که سوخت؟
از مثلث های عشقی خدا

مرتضی 23 - دی‌ماه - 1391 ساعت 23:35

تو را که به یاد می آورم
نفسم خوب معنی حبس را میفهمد .
- سید مرتضی حسینی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد