اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را به خال ھندویش بخشم سمرقند و بخارا را بده ساقی می باقی که در جنت نخواھی یافت کنار آب رکن آباد و گلگشت مصلا را فغان کاین لولیان شوخ شیرین کار شھرآشوب چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان یغما را ز عشق ناتمام ما جمال یار مستغنی است به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را من از آن حسن روزافزون که یوسف داشت دانستم که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخا را اگر دشنام فرمایی و گر نفرین دعا گویم جواب تلخ میزیبد لب لعل شکرخا را
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال ھندویش بخشم سمرقند و بخارا را
بده ساقی می باقی که در جنت نخواھی یافت
کنار آب رکن آباد و گلگشت مصلا را
فغان کاین لولیان شوخ شیرین کار شھرآشوب
چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان یغما را
ز عشق ناتمام ما جمال یار مستغنی است
به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را
من از آن حسن روزافزون که یوسف داشت دانستم
که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخا را
اگر دشنام فرمایی و گر نفرین دعا گویم
جواب تلخ میزیبد لب لعل شکرخا را
بی ربط ترین!!!!
مرا جز دوری راهت غمی نیست
درون کوله بارم ماتمی نیست
شکسته بغض مغرور مسافر
بدان دوری ز تو درد کمی نیست
فوق العاده ست
من ازین آدمایی ام که چیزای اتفاقی خیلی تو روح و روانم اثر میذاره
این وبلاگ اتفاقی...